قوانین زندگی من

عشق یک خون آشام

یک نفس خون آشام ....

تام گفت:خب فکر کنم از اسم ما معلوم باشه که خون می خوریم خب یک قوانین این خون خوردن داره که ما فقط می تونیم خون انسان ها را بخوریم اگه جز خون انسان خون دیگری بخوریم می کشنمون و.....وسط حرفش پریدم و گفتم:کیا؟لبخندی زد و گفت:به اونجا هم می رسیم فقط یکم صبر داشته باش.ادامه داد:ما یک امپراطوری بزرگ داریم که در تمام دنیا پخش شده که مال هر قاره اسم متفاوتی دارد و مر کزی این امپراطوری که ملکه ی خونی یا شاه خونی در آنجا هستند در ونیز قرار دارد که اگر الان ما ملکه خونی داشته باشیم و ملکه بمیره شاه خونی خواهیم داشت.گفتم:چرا ونیز؟گفت:چون زیاد جلب توجه نمی کنه.لبخندی زدم و گفتم:حالا اسم گروه های خون آشام را بگو.گفت:خب می شه گفت ما خون آشام های بد و خوب داریم قاره آفریقا=خوب=جیمسز ها اروپا=امپراطوی=سلطنتی ها آسیا=خوب=میر نیا ها آمریکا=بد=سامانتا ها اقیانوسیه=امپراطوری بدها=رامس ها.گفتم : یک لحضه  حالا امپراطوری خوب می گه که خون انسان ها را بخوریم یا بد ها؟ ابرو هایش را بالا برد و گفت:خب این که معلومه بد ها.گفتم:و خوب ها چی می گن؟ گفت:خب آنها حرف ها ی کسل کننده می زنن فقط حق داریم خون حیوانات و بخوریم و این که حق نداریم یکی را بدون اجازه ملکه یا شا ه خونی تبدیل به خون آشام  کنیم.نفسم را بیرون دادم و گفتم: خب بدها؟لبخند از سر غرور زد و گفت:مرکز امپراطوری آنها در  سیدنی قرار دارد ولی آنها از سراسر دنیا به دنبال بهترین ها می گردن که آنها را به خون آشام تبدیل کنند.اخم کردم  پرسیدم:منظورت از بهترین ها چیست؟گفت:آنها نیروی درونی خاصی دارند که مال هر کدومشان با آن یک فرق می کنه وتو هم اون نیرو را داری.پرسیدم:و نیرو ی من چی هست؟ گفت:تو جادوی سیاه را داری و می تونی همه دنیا را به راحتی در اختیار بگیری.



نظرات شما عزیزان:

النور
ساعت17:02---3 آذر 1391
سلام عزیزم من عاشق داستان هایت هستم ادامه بدهپاسخ:ممنون عزیزم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: داستان زندگیه یک خون آشام,
نوشته شده درجمعه 3 آذر 1391ساعت 13:8توسطaytena|


آخرين مطالب

Design By : Rihanna